من اومدم

ساخت وبلاگ
سلام سلام من اومدمممم بایه اآپ تپل

تو این چن وقت که آپ نکردم خاموش به همه جاسرمیزدم،ولی حس آپ نداشتم،الانم ساعت۳نصف شبه ویدفعه حس نوشتن اومده سراغم

خیلی اتفاقا افتاد برام تو این ۶۵روز،اتفاقای شیرینو تلخ

مثلا اولین اتفاق ۴مرداد روز زمینی شدن کیان اوچولو

بعدشم ۲۱مرداد سالگرد یکسالگی نبودن عجقم که بامرور خاطرات گذشت

۲۷مردادرفتم پابوس امام رضا(که الهی فداش بشم من،حرمش مث بهشته)

واما تو شهریورررر

تفلدم تو۱۹شهریور با یه عالمه کادو (فقط چرتو پرت)

دقیقا۲۲شهریور کسیو دیدم که باورم نمیشد اون باشه،کسی که تو سن ۱۵سالگی اولین بار ازش خوشم اومد....اخی چقد بامزه ببودش

انتخاب واحدو چن روز دیگه شروع کلاسام،درسو دانشگاه....

امشب بالاخره حرفمو به هانیه زدم،هانیه مث خاهر میمونه برای عشقم،گفتم که حسن عشقه من

جاتون خالی اونم برگشت گف دیگه چی؟گفتم هیچی

البته دیشبم یه سوتی دادم که بهم شک کرد،گفت:وای شقایق چقد خنگی تو،گفتم اتفاقا حسنمم میگف تو به این خنگی چجور معماری میخونی؟؟؟

سریع ازم پرسید مگه:هنوز باهم حرف میزنین؟

بااینکه جواب نه بود دستو پامو گم کرده بودم

سریع گفتم نه بوخودا اون کجا من کجا خخخخخ ینی به معنای واقعی ریده بودم ابم قط بود.......

 

ازهمه باحالتر خواستگاری عمه بود واسه پسرجونش،که خب به حول قوه الهی جواب نه دادم....عمه نیز بسی ناراحت شدخوب کردم اصن

زیاد حرف زدم الانه که ابجیم قاطی کنه بالاسرش نشستم باگوشی

شمارو بخدای بزرگ میسپارممممم یاحق

خودمو عشقم دوتاییی ...
ما را در سایت خودمو عشقم دوتاییی دنبال می کنید

برچسب : من اومدم,من اومدم خوب شم ولی,من اومدم بین خوبا,من اومدم به انگلیسی,من اومدم بریزم بهم,من اومدم بشم فدای توحسین,من اومدم اما,من اومدم اما قتلگاه,من اومدم بريزم به هم,من اومدم خشایار اذر, نویسنده : asheghanehamon2hamo بازدید : 237 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 22:26